مأموریتی به من واگذار شد که مجبور بودم از حاجی جدا بشوم ولی خیلی برایم مشکل بود .
رفتم به حاجی گفتم : حاج آقا! مأموریت من عوض شده باید تغییر محل بدهم .
– بسیار خوب ، خیر است ان شاء الله .
– می خواستم بگویم اگر ممکن است شما هم بیایید .
– نه خیر ، ما هر جا نیاز باشد و امر امام هم باشد ، مطیعیم . مطمئن باش اگر این اطاعت را همه داشته باشند ، انقلاب ما بیمه شده است . امام هم همین را می خواهند.
– ولی حاج اقا من می خواهم با شما باشم ! حقیقتش خیلی سخته . . . . ( حرفم را نگذاشت تمام شود )
– اسلام ، فرد نمی شناسد . همه ما وسیله ایم ، متکی به من نباش ، هر کس ایمان و تقوایش بیشتر است موفق تر است
خاطرات شهید محمد بروجردی؛ نقل از: مسیح کردستان- مولف عباس اسماعیلی