صورتم را متبرک کردی

در اوایل انقلاب که موسی در مسجد قرآن تدریس می کرد یکی از مخالفان مذهب و انقلاب به طرف موسی آمد و آب دهانش را به صورت او انداخت. موسی با خونسردی به اوگفت: «از اینکه صورتم را متبرک کردی متشکرم». می گویند او چنان صداقتی در این کلام موسی دید که به دامن مسجد و مذهب بازگشت. مدتی بعد موسی برای او هدیه ای  می‌خرد و به خانه او می‌رود تا بدین ترتیب یک نفر دیگر را هم به آغوش دین و مذهب روانه کرده باشد. کسی که بعدها در جبهه شهید می شود و موسی در اندوه شهادت او به شدت می گرید

خاطرات شهید موسی اسکندری؛ به نقل از: موسی درطور،صص۸۱-۸۰.

شما میتوانید این مطلب را از طریق شبکه های اجتماعی زیر به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست
error: