ایجاد شور و نشاط و حماسه، نه تنها وظیفه دست اندرکاران، بلکه وظیفه همه رزمندگان، برای پیروزی ایران که پرچم اسلام ناب را برافراشته بود برجهان کفر بود و این اقتداء به سیره مجاهدان صدر اسلام بود.
«در تاریخ اسلام و دوره حیات پیامبر(ص) و جنگهایی که با حضور حضرت یا با سازماندهی ایشان ترتیب یافته بود، شعارها و رجزهایی داریم که از حیث موضوع، مضمون، نحوه استفاده، زمان و مکان اجرا، الگوی مناسبی برای شعارهای رزمندگان ما در دوره ۸ ساله دفاع مقدس بود. بعضی از این شعارها، شعارهای قبل از جنگ و درگیری است که در اوقات فراغت رزمندگان و مادامی که مشغول تهیه مقدمات و لوازم مقابله با دشمن بودند اجرا میشد و مقصود از آن حفظ نشاط نیرو و تهیج احساسات طبیعی و فطری فرد، بالا بردن میزان استقامت او در مواجهه با خصم، تذکر و سمت و سوی الهی و ایمانی مبارزه، وعده نصرت خدا، پیروی از رسول الله(ص) و پیشرو بودن جنت و رضوان خداوند جل و علا بود؛ چنانچه در جنگ خیبر و رویایی با یهودیان نقل شده است که پیامبر(ص) بعد از بیرون آمدن از مدینه سر راه رسیدن به حصارهای خیبر، به عامربن اکوع را امر به خواندن رجز کردند و او پیاده شده و شروع کرد به خواندن؛ و به روایت دیگر حضرت رو به عبدالله بن رواجه میفرمایند که چزی نمیخوانی و کاروان را به حرکت و وجد نمیاوری؟ و او این عبارت را خواند: «به خدا سوگند که اگر رسول خدا نبود، ما به راه راست هدایت نمیشدیم. نه صدقه میدادیم و نه نماز میخواندیم. اگر مردمی بخواهند بر ما بیا شوبند و ستم روا دارند، نخواهیم گذاشت. خداوندا در چنین شرایطی بر ما آرامش و قرار فرو فرست و در برخورد با دشمنان ثابت قدممان بدار « اما نکته حائز اهمیت این است که فارغ از وظیفه ما برای تبلیغات در جبهه انقلاب اسلامی برای تقویت روحیه جهاد و شهادت و نفوذ در جبهه دشمن برای تضعیف انسجام آنان و علت اصلی حضور چشمگیر مردم و جوانان درجبهه ها نه بخاطر تبلیغات بلکه به جهت باورهای عمیق دینی و اعتقاد راسخ جوانان به اسلام و امام بوده است. اوج ایمان به آن آموزههای اصیل است که اهداء جان نیز در این راه ناچیز شمارد، شاید هر مبارزی در مقطع جنگ شجاعتهای ورشادهایی ازخود به نمایش گذارد اما مبارز و مجاهد معتقد به اسلام و رهبری دینی چون کوهی استوار با اتکا به قدرت لایزال الهی در مقابل دشمن میایستد و با ثبوت قدم بدون هیچ ترسی پیش میرود. لکن آن مبارزی که بدون پشتوانه الهی بلکه با اتکه به خود و خودبینی قدم در راه مبارزه میگذارد. به تدریج سست میگردد و به انحراف و ریزش سوق پیدا میکند. از منظر استاد شهید مطهری تنها ایمان مذهبی میتواند انسانهای ایثارگر و فداکار برای مکتب پرورش دهد: گرایشهای ایمانی و مذهبی موجب آن است که انسان تلاشهایی علی رغم گرایشهای طبیعی فردی انجام دهد و احیاناً هستی و حیثیت خود را در راهایمان خویش فدا سازد این در صورتی است کهایده انسان جنبه تقدس پیدا کند و حاکمیت مطلق بوجود انسان بیابد تنها نیروی مذهبی است که قادر است بهایدهها تقدس ببخشد و حکم آنها را در کمال قدرت بر انسان جاری سازد».
اعتقاد و ایمان مذهبی به حدی در دوران دفاع مقدس ظهور و بروز داشت که رسانههای بیگانه نیز بر آن اذعان نمودهاند: هفته نامه دفاعی جینز چاپ انگلستان مینویسد «جنگ ایران و عراق همچنین نشان داد که ملتی که به گونهای شدید با کمبود جنگ افزارهای پیشرفته رو به روست، میتواند دشمن مجهز به قدرت آتش به مراتب برتر را از طریق استفاده از تاکتیکهای مبتکرانه نیروی با انگیزه بالا و قابلیت فدا نمودن نیروی انسانی در مقیاس بالا بازدارد «
یوناتیدپرس در تحلیلی مینویسد:» اعتقاد به شهادت و وظیفه شناسی، درک مسئولیت و دقت در تمام جبههها مشاهده میشود بسیاری از بسیجیهخا پارچه نوار قرمز رنگی بر روی پیشانی خود بستهاند که بر روی آن نوشته شده یا مهدی ادرکنی و به هنگام نبرد رزمندگان ابتدا به نماز بر میخیزند و روی پرچمهایشان که با تانکهای سوخته نصب میکشتند نوشته کربلا ما میاییم فریادی کهاین روزها از این سنگرها به گوش میرسد، همانند فریاد پیروزی اکبر است که از پشت بامهای تهران به گوش میرسد.
و نیز خبرنگار خبرگزاری فرانسه پس از دیدار از جبهه غرب میگوید: «چهره پاسداران که در ارتفاعات سرپل ذهات سرگرم جنگ با عراق هستند مملو از شادی است گلوله توپخانه که گهگاه در نزدیکی مواضع ایرانیان منفجر میشود روزنامه نگاران ایرانی و خارجی را که در جبهه حضور دارند به سنگرهای میکشاند ولی پاسداران در حالی که لبخندی حاکی از رضایت بر لب دارند، بدون هیچ گونه نگرانی و ترس با بی تفاوتی به آتش گلوله ها خمپارههای دشمن به جنگ مشغولند گویی گلولههای عراقی برای آنها شلیک نمیشود بر چهره پاسداران دائما لبخند ناشی از ایمان کامل نقش بسته است زندگی در جبهه برای آنها شیرین است ایمان یه آنها قدرت میدهد به طوری که آنها از صمیم قلب نسبت به پایان جنگ خوشبینند و در نظر آنها مرگ تنها برای جبهه مقابل است .. یک داوطلب مسلمان میگوید زندگی در دست خداست، نمیتوان از مرگ به جایی فرار کرد و عاقبت باید مرد با این ایمان انسان میتواند با سخت ترین خطرات روبرو شود هیچ هراسی به خود راه ندهد».
آری رزمندگان ما با میل باطنی و اشتیاق پا به میدان جنگ نهادند و دل از آن ایثار نمی کندند و حاضر به بازگشت نبودند تا به شهادت نائل آیند.
جوانان ما خود معدن شور و شعور و حماسه و عرفان بودند و شیوههای تبلیغاتی در مقابل این روحیه آنان شاگرد کوچک آن محضر محسوب میشود. امام راحل ما در این باره فرمودهاند:
«الآن انسان میبیند که جوانهایی هستند من زیاد بهاینها بر میخورم جوانهایی هستند که میایند گریه میکنند که ما میخواهیم برویم به جبهه، نمیگذارند برویم، همین پر یروز یا دیروز بود یک جوانی آمده بود گفت: «دو تا برادرم کشته شده اند خودم میخواهم بروم، گفتم: جوان! توکافی است، آنها رفتند دیگر بس است شروع کرد گریه کردن «
و در جایی دیگر در پاسخ به تبلیغات دروغین دشمن فرمودند:
اجانب تبلیغ میکنند که در ایران بچههای کوچک را بازور به جبهه میفرستند درحالی که چنین نیست مردم میخواهند جلوی این جوانهای چهارده پانزده ساله را بگیرند که به جبهه نروند ولی آنها از دست پدر و مادرها فرار میکنند و به جبهه میروند!
مسلماً فردی را که بالغ نیست نه کسی میگوید به جبهه برود و نه کسی چنین حقی دارد که بگوید! مردم بحمدالله خودشان از رفتن به جبههها استقبال میکنند و جبههها را پر میکنند »
شما میتوانید این مطلب را از طریق شبکه های اجتماعی زیر به اشتراک بگذارید.