شبی در حین عملیات خیبر قرار شد جلو عراقیها را در جزیره مجنون مین گذاری کنیم. حجم آتش دشمن در این عملیات بی سابقه بود و مرتب گلوله های جنگی و شیمیایی در منطقه فرود می آمد. مسیری را که می بایست برای رسیدن به محل مین گداری طی بکنیم، از کانالی بزرگ یا خاکریزی دوجداره می گذشت که دشمن یکسره ان را زیر آتش گرفته بود.
پیش از حرکت گروه مین گذار، برادر جعفرزاده بچه ها را جمع کرد و برای آنها سخن گفت: «شما باید به خدا توکل کنید. تا خدا نخواهد، هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. همین گلوله هایی که می بینید، همه طبل تو خالیست. شما خدا را یاد کنید و پیش بروید. نترسید. این گلوله ها فقط صدا دارند. اینها برای امتحان ما می بارند. ما خدا را داریم و اوست که ما را حفظ می کند…»
بعد از صحبت های او، بچه ها احساس عجیبی داشتند. دیگر کسی از این گلوله ها نمی ترسید. آنگاه به راه افتادیم و در کانال و خاکریز دوجداره پیش رفتیم. باران گلوله می بارید؛ طوری که وقتی کنار بچه ها فرود می آمد، گرد و خاک زیادی به سر و روی آنها می پاشید؛ ولی بچه ها یک نفس می دویدند و زمین گیر نمی شدند. وقتی که مسیر را پشت سر گذاشتیم، همه ی افراد، سالم به آن طرف رسیده بودند و کار را تمام کردند. موفقیت عملیات آن شب ما به خاطر اعتقاد شهید جعفرزاده به مشیت الهی و فرماندهی و اعتماد او بود که سبب تقویت روحیه افراد شد.
نماز،ولایت،والدین،ص۵۹-۶۰