شهید عزیز سعیدینسب معمولاً کُت و شلوار، آن هم در زمانی که زیاد مرسوم و متداول نبود، میپوشید. همواره توجّه داشت لباسش تمیز و اتو کرده باشد. در دشوارترین صحنهها نیز راضی نمیشد با سر و وضع نامرتب حاضر گردد. خودش نقل میکرد: «بچّهها در خط مقدم هم میدیدند. لباسم مرتب و اتو کرده است. میپرسیدند: اینجا دیگر چرا؟! چگونه اتو میکنی؟»
پاسخ میداد: «شب که میخواهم استراحت کنم، لباس را مطابق خط اتو تا میزنم؛ لای پتو میگذارم و روی آن میخوابم؛ تا صبح هنگام برخاستن صاف و مرتب باشد و بتوانم با لباس مرتب در عملیات حاضر گردم!». شهید محمود همواره هم آراسته بود، هم وارسته؛ هم صورتی زیبا داشت، هم سیرتی نیکو! برخلاف بعضی که تنها به یک بعد ـ رسیدگی به وضع ظاهر و یا اصلاح درون ـ همّت میگمارند! محمود اصلاحِ هر دو را مدّ نظر داشت. یکسونگر نبود. لابد سفارش معصومان (ع) را مدّ نظر داشت که فرمودهاند:
«إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ، وَ یُحِبُّ أَنْ یَرى أَثَرَ النِّعْمَهِ عَلى عَبْدِهِ َ وَ یُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ ؛ خداوند زیباست و زیبایی را دوست میدارد؛ خوش میدارد اثر نعمت بر بندهاش دیده شود. از بدحالی و تظاهر به آن بدش میآید». و شهید چه خوب این معنا را دریافته بود
خاطرات شهید محمود سعیدینسب؛ نقل از: رسم خوبان ۹٫ آراستگی و نظم. صفحهی ۹۵ـ ۹۶/ ترمه نور، صص ۲۰۴ـ ۲۰۳٫