عملیات کربلای ۵ به اوج خود رسید. پس از رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، گردان ما برای تثبیت مناطق فتح شده، اقدام کرد. چیزی نگذشته بود که متوجه شدیم از هر طرف به سوی ما گلوله می آید. فهمیدیم محاصره شد ایم. بچه ها در آن تب و تاب عملیات، کمتر احساس می کردند که محاصره شده اند. بالاخره با الطاف الهی و کمک امام زمان ع و تلاش بی امان بچه ها، محاصره شکسته شد. برادر مرتضی فلاح در آن هنگام، نقش به سزایی در انتقال مجروحین و شهدا داشت. در یکی از نقل و انتقال ها، خودروی او به آتش کشیده شد. خود از ماشین بیرون پریدو هنوز در فکر انجام ماموریت بود. یکی از شهدا را به دوش کشید و به طرف عقب حرکت کرد. تانک های دشمن با تیربار او را هدف قرار دادند. وی در حالی که جنازه ی شهیدی را بر دوش داشت، خود نیز به خیل شهدا پیوست
ندای ارجعی ص ۵۸