سوار موتور بودیم و از کوچه پس کوچههای خیابانها سر قرار میرفتیم. داشتیم از پیچ کوچهای رد میشدیم که با یک عابر پیاده برخورد کردیم. طرف صدایش درآمد و شروع کرد به ناسزا گفتن.
کمی جلوتر بروجردی موتور را نگه داشت و دور زد. نگران درگیری بودم، نصیحتش کردم که تو کوتاه بیا، حالا اون از روی ناراحتی یه حرفی زد، تو نباید از کوره در بری و با اون درگیر بشی. چیزی نگفت. وقتی به کنار آن مرد رسیدیم، از موتور پیاده شد و صورت او را بوسید و معذرت خواهی کرد. انگار که آب سردی روی آتش خشمش ریخته باشند، از حرکتی که کرده بود، پشیمان شد و از ما عذرخواهی کرد!
نرم افزار چند رسانه ای شاهد. ویژه سردار شهید محمد بروجردی.