یکی از یاران برجسته رسول خدا و اصحاب امیرالمومنین ذو شهادتین است. نام اصلی وی ابو عماره، خُزَيمة بن ثابت بن فاکِه انصاري اَوسي، است کهاین لقب را از پیامبر خدا هدیه گرفت.
نقل است ملقب شدن وی به ذوالشهادتین بدین سبب بود که روزی در جریان گواهی خواستن بر صحت یک داد و ستد، شهادت داد و رسول خدا شهادت او را به منزله شهادت دو شاهد عادل پذیرفت. گواهی خزیمه درباره اسبی از پیامبر بود که پیامبر آن را از یک اعرابی خرید، اما آن اعرابی معامله را انکار کرد و خزیمه به نفع رسول خدا شهادت داد. پیامبر از او پرسید، چگونه شهادت میدهی، در حالی که تو همراه ما نبودی؟ خزیمه پاسخ داد، من میدانم که تو جز حق نمیگویی.
پس از آن، پیامبر فرمود هر که خزیمه به نفع یا بر ضد وی برای او شهادت دهد، او را بس است. این امر موجب موقعیتی بس ارزشمند برای خزیمه شد و مردم مدینه اعم از اوس و خزرج بدین امر افتخار میکردند. مردم اوس میگفتند، کسی که پیامبر خدا شهادت او را به مثابه شهادت دو نفر قرار داد، از میان ماست.
زيد بن ثابت مى گويد: و آخر سوره توبه را از جمله (لقد جاءكم رسول ) تا آخر سوره برائت را نزد خزيمه انصارى يافتم و غير او كسى آن را ضبط نكرده بود. و در الاتقان از ابن اشته – در كتاب المصاحف – از ليث بن سعد روايت كرده كه گفت: و آخر سوره برائت را كسى جز ابى خزيمة بن ثابت نداشت ابى بكر گفت: آن را هم بنويسيد، زيرا رسول خدا (ص) فرموده بود شهادت ابى خزيمه به جاى دو شهادت پذيرفته مى شود، لذا زيد آن را هم نوشت.
خزیمه در زمان حیات رسول خدا در جنگ احد شمشیر زد. پس از رحلت ایشان به ولایت امام علی(ص) ایمان آورد و در این راه استواری ورزید. از از کسانی بود که در مسجد پیامبر به دفاع از خلافت علی برخاسته بود و گواهی داد که پيامبر خدا، اهل بيت (ع) را معيار شناخت حق از باطل، معرّفي کرده و پيشوايي را به نام آنان رقم زده است. پس از آنکه در نبرد صفین عمار به شهادت رسید، خزیمه دست از جنگ کشیده به خیمه بازگشت و غسل شهادت نمود و به میدان مبارزه بازگشت. و آنقدر در راه علی(ع) شمشیر زد که به شهادت رسید. عبد الرحمان بن ابي ليلي میگوید: من در صِفّين بودم که مردي ريش سفيد را ديدم که دستار بر سر و دهان بند بر صورت دارد و جز دو سوي مَحاسنش ديده نميشود و به شدّت ميجنگد. گفتم: اي پير! با مسلمانان ميجنگي؟ دهانبندش را پايين کشيد و گفت: من خزيمهام. خزیمه¬ی ذوشهادتین ، خودم شنيدم که پيامبر خدا فرمود: همراه علي، با همه کساني که با آنها ميجنگد، بجنگ.
یکی از خصوصیتهای ویژه¬ی خزیمه بصیرت و ولایتمداری او بود. پس از حوادث تلخ پیمان شکنی اصحاب امیرالمونین در خطبهای یاران وفاداری که دیگر در کنار او نبودند را یاد میکند و میفرماید:
ما ضَرَّ اِخوانُنَا الَّذینَ سَفِکَت دِماؤُهُم و هُم بِصفّین الا یَکونوا الیَوم اَحیاء، یَسیغونَ الغَصَص و یَشربونَ الرنق. قَد والله لَقوا الله فَوَفاهم اُجورَهم واحلهم دارَ الامن بَعد خَوفهم! أینَ إخوانِیَ الّذینَ رَکِبوا الطَّریق ، وَ مَضَوا عَلى الحَقّ ؟ أین عمّار، أین ابن تیهان، أین ذُو الشهادتین؟ أین نُظرائُهم مِن إخوانِهمُ الذینَ تَعاقَدُوا عَلى المُنیة و أبْردَ بِرؤوسِهم إلى الفَجَرة؟
برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند، خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی شان اندوه میشد. قسم به خدا در حالی خدا را ملاقات کردند که خدا اجرشان را به تمامی داد و بعد خوف آنها را ایمن گرداند! کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟ عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟ و کجایند مثل عمار، مثل ابن تیهان، مثل ذوالشهادتین که در راه حق با هم عهد بستند و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟
شما میتوانید این مطلب را از طریق شبکه های اجتماعی زیر به اشتراک بگذارید.