در پاسخ بهاین سوال لازم است تا مسئولیتهای نظام و دولت اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی داخلی و خارجی شناخته شود. به عبارت ديگر حيطه و گسترهى وظايف و مسؤوليتهاى دولتها فقط در درون مرزهاى آن كشور محدود نمىشود، بلكه دولتها جهت دستيابى به اهداف خود در سطح داخلى و بينالمللى، از قبيل تأمين امنيت و منافع ملى و تحقق آرمانهاى ايدئولوژيك ناچارند تا محدودهى عملكرد و اقدامات خود را به بيرون از مرزهاى بينالمللى گسترش داده ودر عرصهى معادلات و رقابتهاى بينالملل شركت فعال داشته باشند. امروزه به دليل گسترش ارتباطات و تكنولوژى، جهانىشدن اقتصاد و.. كه مرزهاى ملى كشورها را درنورديده است ديگر نمىتوان حيطه عملكرد و وظايف دولتها را در محدودهى مرزهاى آن كشور، تعريف نمود، بلكه برعكس دولتى از توانايى بيشتر در سامان دادن به مسائل داخلى و تأمين امنيت و رفاه در سطح جامعه و تعقيب آرمانهاى ايدئولوژيك خود، بهرهمندتر است كه به صورت فعال در مناسبات معادلات و رقابتهاى بينالمللي حضور داشته و در چارچوب اصول سياست خارجى خويش، نقش مؤثرى را در تأثيرگذارى بر تحولات منطقهاى و بينالمللي پيرامون، به خود اختصاص داده و از موقعيتها و فرصتهاى بينالملل به بهترين نحو جهت پيشبرد اهداف سياست خارجى خود استفاده نمايد. عوامل متعددى در شكلگيرى سياست خارجى كشورها مؤثر مىباشند كه مهمترين آنها عبارتند از : ارزشها و اعتقادات، ۲- زمينههاى تاريخى و فرهنگى، ۳- ساختار نظام بينالملل، ۴- مشكلات و نيازهاى داخلى . دولتها جهت تحقق اهداف سياست خارجى خود، از ابزارها و تكنيكهاى گوناگونى بهره مىگيرند؛ ابزارهايى نظير ديپلماسى، حربههاى اقتصادى، نظامى و فرهنگى. استفاده صحيح و به موقع از اين تكنيكها در ميزان موفقيت واحدهاى سياسى بسيار مؤثر است . براساس مطالب فوق درخصوص نحوه عملكرد جمهورى اسلامى در قبال مردم مظلوم غزه و فلسطين بايد گفت كه: اصول و اهداف سياست خارجى كشور ما نيز مانند ساير كشورها براساس عوامل متعددى؛ از قبيل ارزشها و اعتقادات، تأمين امنيت منافع ملى و نيازهاى داخلى و.. شكل گرفته است. مضافا اين كه نظام جمهورى اسلامى ايران به دليل اصول و مبانى مكتبى خويش، اهميت ويژهاى براى دفاع از ساير مسلمانان و مستضعفان جهان قائل است و در سياست خارجى خود اين موضوع را نيز تعقيب مىنمايد . نظام جمهورى اسلامى ايران در دستيابى به اهداف خود در سطح بينالملل براساس توانايى و امكانات خويش و شرايط بينالملل از تمامى ابزارهاى سياست خارجى نظير ديپلماسى، تكنيكهاى اقتصادى و فرهنگى و.. در چارچوب اصول مكتبى و مقررات بينالمللى استفاده مىنمايد. همچنین مباني فقهي دفاع از سرزمينهاي اسلامي وجوب دفاع از سرزمينهاي اسلامي از ضروريات فقه اسلام است ؛ بر اساس آيات ، روايات و ادله عقلي متعدد جامعه اسلامي پيكره واحدي است و مسلمين نميتوانند در قبال تهاجم بيگانگان به ساير مسلمانان بيتفاوت باشند. چنانکه خداوند متعال در قرآن کريم با صراحت به حمايت و دفاع از ستمديدگاني که مورد ظلم قرار گرفته و از وطن و کاشانه خويش اخراج و آواره شده اند ، فرمان مي دهد: «قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين واقتلوهم حيث ثقفتموهم و اخرجوهم من حيث اخرجوكم و الفتنة اشدّ من القتل ولاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتي يقاتلوكم فيه فان قاتلوكم فاقتلوهم كذلك جزاءالكافرين «
و «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلي نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ «و همچنين» وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً «؛ «چرا در راه خدا و براي رهايي مردان و زنان و كودكاني كه [به دست ستمگران تضعيف شدهاند ]پيكار نميكنيد؟! همان افراد [ستمديدهاي ]كه ميگويند: پروردگار ما را از اين شهر (مكّه) كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر، و از طرف خود براي ما سرپرستي قرار ده واز جانب خود، يار و ياوري براي ما تعيين فرما» پيامبر گرامي اسلام(ص) نيز ميفرمايد: «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم «و «من سمع رجلاً ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم؛ هر كس فرياد استغاثه هر مظلومي (اعم از مسلمان يا غير مسلمان) را بشنود كه مسلمين را به ياري مي طلبد، اما فرياد او را اجابت نكند مسلمان نيست. » بر اين اساس دفاع تنها بر كساني واجب نيست كه از سوي دشمن مورد هجوم قرار گرفتهاند، بلكه همه مسلمانان وظيفه دارند در مقام دفاع از مسلماناني كه در بخشي از سرزمينهاي اسلامي مورد تجاوز قرار گرفتهاند، دفاع كنند و با جان و مال خود در راه خدا جهاد نموده و در زمينههاي مختلف سياسي، اقتصادي و نظامي حمايت هاي لازم را به عمل آورند. اين موضوع مورد اتفاق فقها و انديشمندان شيعه و سنّي مي باشد: ابوالصلاح حلبي در اين زمينه مينويسد: «اگراز بعضي از كافران يا محاربان بر سرزمينهاي اسلامي خطري متوجه شود بر اهل هرمنطقهاي جنگ با كساني كه در نزديكي آنها هستند و دفاع از دارالايمان واجب است و بركساني كه در مناطق دوردست زندگي ميكنند، واجب است به نزديكترين مرزهاي نبرد باكفار كوچ كنند البته مشروط بر اينكه مناطق درگير با كفار نيازمند ياري آنها باشند تا بدين وسيله هر منطقهاي از سرزمينهاي اسلامي از وجود مجاهدان و مدافعان از حريم اسلام و مسلمين برخوردار شوند و دراين صورت كوچ بر ديگران كه در مناطق دور زندگي ميكنند ساقط شود. «
شما میتوانید این مطلب را از طریق شبکه های اجتماعی زیر به اشتراک بگذارید.